بخشی از متن مقاله امکان سنجي بهبود اقليم و خاک از طريق توسعه فضاي سبز در يک منطقه خشک :
سال انتشار : 1392
تعداد صفحات :18
سادهترین و اقتصادیترین راهکار کاهش CO2 آتمسفری و تعدیل اقلیم, ترسیب کربن در زیتوده گیاهی و خاک میباشد که از طریق ایجاد پوشش گیاهی و توسعه فضای سبز ممکن میباشد. در تحقیق حاضر تاثیر جنگلکاری و حاصلخیزی خاک روی میزان ترسیب کربن خاک و در نتیجه بهبود اقلیم, در دو توده 15 ساله سوزنی برگ کاج تهران (Pinus eldarica Medw.) و پهن برگ اقاقیا (Robinia pseudoacacia L.) آبیاری شده با فاضلاب شهری و آب چاه و یک عرصه کنترل (فاقد جنگلکاری) در منطقه اقلیمی خشک شهر ری بررسی شد. برای این منظور قطعات نمونه 30 × 30 متر در هر توده مورد بررسی انتخاب گردید. در هر قطعه نمونه, نمونههای خاک از 4 پروفیل حفر شده در عمقهای 15-0, 30-15 و 60-30 سانتیمتری برداشت و در آزمایشگاه درصد کربن آلی نمونههای خاک با روش سرد والکی-بلاک تعیین شد. نتایج نشان داد که در هر توده, در سطح 1% اختلاف معنیداری در میزان ذخیره کربن خاک دو تیمار آبیاری (فاضلاب شهری و آب چاه) وجود دارد. میزان ترسیب کربن خاک دو توده کاج تهران و اقاقیا تفاوت معنیداری نداشت, اما در هر یک, همواره بیش از منطقه کنترل (بدون جنگلکاری) بود. در هر دو توده, با افزایش کربن آلی خاک, پارامترهای رشد (قطر, ارتفاع و حجم) و بیوماس درختان به طور خطی افزایش یافتند (01/0p<). در مجموع, به لحاظ معدل بیوماس چوبی و ذخیره کربن درخت, میتوان گفت که جنگلکاری کاج تهران در مقایسه با اقاقیا, نقش بیشتری در کاهش آلودگی هوا و در نتیجه تعدیل اقلیم دارد. همیشه سبز بودن کاج تهران میتواند از محسنات برجسته آن در تقلیل آلودگی هوا و بهبود شرایط اقلیمی قلمداد شود.