بخشی از متن مقاله بررسی و نقد نظريه عدالت در رساله جمهوری افلاطون :
سال انتشار : 1394
تعداد صفحات :48
یکی از مباحث محوری در کتاب جمهوری افلاطون, موضوع عدالت است. افلاطون برای تعریف عدالت مدینه فاضلهای را ترسیم میکند که حاکم آن فیلسوف پادشاه است. از دیدگاه وی عدالت باید هم در درون فرد و هم در جامعه ایجاد شود. عدالت در شهر در سلسله مراتب طبیعی و تقسیم کار یافت میشود, بدین ترتیب, هرکس باید همان عملی را انجام دهد که بهطور طبیعی برای آن ساخته شده است. عدالت در نفس نیز آن است که هر جز نفس تنها به وظیفه خود عمل کند, تا به این ترتیب در نفس هماهنگی ایجاد شود. پس عدالت سلامت روح و رذیلت و ظلم بیماری روح است. عدالت افلاطونی دارای دو مرتبه است. یکی مرتبهای که خاص فیلسوفان است و یکی مرتبه مخصوص افراد. فیلسوف هم از هماهنگی در درون برخوردار است و هم قادر به نظاره صور عدالت میباشد. اما دیگران هرچند از طریق عدالت هماهنگی را در درونشان ایجاد میکنند, ولی با عدالت حقیقی فاصله دارند. ولی مستعدند که با تربیت به نظاره صور عدالت دست یابند که این کار با هدایت حاکم فیلسوف انجام میشود. تعریف افلاطون از عدالت از همه امور حقوقی و قراردادی فراتر میرود و به مبدأ عدالت در روح انسانی بر میگردد. آنچه فیلسوف, عدالت میخواند در درونیترین ژرفای طبیعت آدمی ریشه دارد. مقاله حاضر ضمن طرح موضوعات فوق در کتاب جمهوری, به بررسی ارتباط سیاست و اخلاق نزد افلاطون و عوامل دخیل در طرح نظریات اخلاقی و سیاسی وی پرداخته و در نهایت به این پرسش پاسخ میدهد که آیا غرض نهایی افلاطون در رساله جمهوری طرح آرمان شهر بوده است یا طرح نظریهای درباره عدالت.