بخشی از متن مقاله بررسي و نقد راهحل براون براي مسأله دسترسيپذيري :
سال انتشار : 1395
تعداد صفحات :29
طبق نظریه علّی معرفت, باید بین معلوم (مُدرَک) و فاعل شناسا (مُدرِک) یک رابطهی علّی برقرار باشد. از سوی دیگر, افلاطونگرایی مستلزم قبول هستیمندهایی است که فاقد قدرت علّیاند و بنابراین نمیتوانند مدرَک و معلوم ما باشند. این تعارض را اصطلاحاً «مسأله دسترسیپذیری معرفتی» مینامند. جیمز رابرت براون, فیلسوف معاصر آمریکایی, مدعی است که این مسأله را حل کرده است. او نخست با توسّل به مثال نقض EPR استدلال میکند که نظریه علّی معرفت معتبر نیست و بنابراین لازم بودن شرط قدرت علّی برای حصول معرفت منتفی است (دلیل نقضی). سپس با فرض وجود یک قوه ادراکی به نام «چشمِ ذهن» تلاش میکند تا دسترسی غیرعلّی به هستیمندهای ریاضیاتی را معقول جلوه دهد (دلیل حلّی). اما هیچکدام از دو استدلالِ براون قابل دفاع نیستند و مشکل دسترسیپذیری همچنان باقی است. زیرا این مدعا که «نتایج آزمایش EPR را نمیتوان بر اساس رابطه علّی بین مدرِک و مدرَک تبیین کرد», مستلزم اِفراز دامنه مصادیق معرفت علمی به دو زیر مجموعه معرفت علّی و کوانتومی است, نه بی اعتباری نظریه علّی معرفت. یعنی دسترسی به نتایج EPR را شاید با رابطه علّی و فیزیک نسبیت نتوان تبیین کرد اما به هر حال یک پشتوانه علمی دیگر دارد: نظریه کوانتوم. در حالیکه نظریه علمی مشابهی وجود ندارد که هستیمندهای ریاضیاتی را در دسترس علمی ما قرار دهد. از سوی دیگر, استعارهی چشم ذهن صرفاً ارزش تبیینی دارد نه توجیهی. روشن است که مشکل دسترسی را نمیتوان با توسّل به وجود ناموجه یک قوهی شناختی حل کرد.