بخشی از متن مقاله جايگاه (موجودِ غيرواجب) در هستيشناسي ابن سينا در نمط چهارم اشارات و تنبيهات :
سال انتشار : 1396
تعداد صفحات :29
کاری که در نمط چهارم اشارات و تنبیهات[1] انجام میشود, در اصل, تلاش برای اثبات موجودی خاص, یعنی واجبالوجود, و نیز ترسیم نقش محوری او در هستی, یعنی آفرینشِ همهی دیگر هستان و نگهداری آنان در هستی, و نیز بیان صفات او از این منظر است. از این دیگر هستان اگر بحث میشود در این چهارچوب است؛ یعنی در حول و حاشیهی وجود آن موجودِ واجب و بیان و اثباتِ وجودبخشی او و فیضاش. ابنسینا, واجبالوجود را هم هستکنند کل هستی و تکتکِ هستان, یعنی موجوداتِ ممکن, میداند و هم نگهدارندهی هستی و تکتک هستان در عالم هستی. در نتیجه, موجودِ ممکن, یعنی همهی هستی بجز واجبالوجود, در این هستیشناسی از آن حیث دیده میشود که «معلولِ» واجبالوجود است و وابسته به او. پس هر آنچه غیر از واجب الوجود هست, در نمط چهارم اشارات, از آن حیث در بحث میآید که «معلول» است و هر بحثی هم که در آن میآید به قصد تبیین این امر است. [1]. به رعایتِ اختصار, در این مقاله این کتاب را «اشارات» میخوانیم.