بخشی از متن مقاله مقدمهای بر مفهوم فرم و فرماليسم در هنر مدرن :
سال انتشار : 1394
تعداد صفحات :43
این نوشته بر آن است تا مفهوم فرم و فرمالیسم و بازتاب آن در هنرهای تجسمی را به مثابهی شاخهای بنیادین از جنبش مدرنیستی بررسی کند. در این راستا روش نقادی فرمالیستی کلمنت گرینبرگ نظریهپرداز و منتقد معاصر تحلیل گردیده است. فرمالیسم به تعبیر گرینبرگ عبارت است از نظریهای که ویژگیهای فرمیِ اثر را مهمترین رکن مقوِّم آن قلمداد کرده و درونمایهی اثر را پیامد تحقق فرم محسوب میدارد. بدین اعتبار در نظر وی درونمایهی هر اثر تابعی است از عناصر فرمی. گرینبرگ برداشت خود را با استناد به نقد قوهی حکمکانت توجیه نمود. کانت برای هنر عرصهای مستقل و متفاوت از حوزههای دیگری چون علم و اخلاق در نظر گرفت و همین امر سبب ترویج شعار «هنر برای هنر» در هنر فرمالیستی شد. این نگاهِ کانت, بنیاد زیباشناسی گرینبرگ را در عرصهی هنر شکل داد و از این رو گرینبرگ نقد فرمالیستی را که به تعبیر او ریشه در مدرنیسم داشت, با تکیه بر ویژگیِ خودآئینی و خودپایندگی صورتبندی کرد. نکتهی حائز اهمیت این است که گرینبرگ در نوشتههای خود نقد سومکانت را کاربردی نموده و آنرا به مثابهی پایهی فلسفی مدرنیسم به طور کلی و فرمالیسم بهطور اخص تلقی کرده است. در این نوشتار مؤلفههای مهم مرتبط با فرم و فرمالیسم در نقد سومکانت و تأثیر آن بر برداشت گرینبرگ بررسی شده و نوآوریهای وی درگسترهی نقادی هنر و به ویژه نقاشی تحلیل گردیده است. همچنین علت اهمیت یافتن فرم و نفوذ فرمالیسم در حوزهی نقد هنری معاصر و تأثیر راهبرد گرینبرگ به عنوان پیشاهنگ این فرایند در رهیافتهای هنرمندان مدرنیست تبیین شده است.