بخشی از متن مقاله تحليل ساختار روايي داستان حضرت سليمان(ع) و ملکه سبا بر پايه الگوي روايي گريماس :
سال انتشار : 1395
تعداد صفحات :36
در الگوی روایی گریماس, به دنبال شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا, ژرف ساخت روایت در قالب الگوی کنش و زنجیرهها و گزارههای متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. از آنجا که بررسی و شناخت سازوکارهای تولید معنا در روایت داستانهای قرآنی امری ضروری به نظر میرسد؛ بر همین اساس, در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نظام روایی داستان حضرت سلیمان بر پایهی الگوی روایی گریماس پرداختهایم. در پی پاسخگویی به این سؤال که آیا الگوی گریماس در تحلیل داستان قابلیت انطباق با داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکهی سبأ را دارد؟ آیا الگوی کنش و زنجیرهها و گزارههای روایی گریماس در تحلیل نمونهای از قصص قرآنی کارایی دارد؟ این فرضیه مطرح است که نظریه گریماس در بررسی قصص قرآنی کارآمد بوده و الگوی کنش و زنجیرهها و گزارههای روایی نظریه گریماس با داستان مذکور منطبق میباشد. در این پژوهش در صدد آن نیستیم که ارزش قصص قرآنی را به سبب مطابقت با الگوی گریماس بدانیم بلکه در پی توصیف این نظام در سطح و عمق داستان حاضر هستیم تا از این رهگذر یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصص قرآنی تبیین و اثبات شود. هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق مطالعات روایی گریماس با داستان مذکور و تحلیل ساختار روایی داستان بر پایه این نظریه است. نتایج تحقیق بیانگر این است که نظام گفتمانی روایی گریماس با داستان قرآنی مذکور همگرایی داشته و منطبق است. **تاریخ دریافت 20/02/95 تاریخ پذیرش08/10/95 [1] استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمیsedghi@tmu.ac.ir [2] نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمیganjazad@yahoo.com